نگهداشت نیروهای خبره و کارآزموده از دیرباز تاکنون یکی از دغدغههای مدیران سازمانها و شرکتها بوده و هست. ازاینرو شماری از مدیران در راستای افزایش انگیزه و مشارکت این کارکنان، میزان پاداشها را افزایش میدهند؛ یا به چندی از ایشان . . .
ایجاد انگیزه در کارکنان، با گزینش مؤلفههای کارساز:
نگهداشت نیروهای خبره و کارآزموده از دیرباز تاکنون یکی از دغدغههای مدیران سازمانها و شرکتها بوده و هست. ازاینرو شماری از مدیران در راستای افزایش انگیزه و مشارکت این کارکنان، میزان پاداشها را افزایش میدهند؛ یا به چندی از ایشان، بخش کوچکی از سهام سازمان یا شرکت را ارائه میکنند. بررسیهای علمی انجام شده در این زمینه نشان میدهند که هر چه میزان مشارکت کارکنان افزایش یابد، برآیندهای تجاری نیز افزایش خواهند یافت.
در این میان سازمانها و شرکتها برای جذب نیروهای خبره و کارآزموده، وارد یک رقابت سهمگین میشوند؛ و در این راه با ارائهی مزایای ویژه همانند پرداخت کمکهزینهها، سرویس رفتوآمد و دیگر موارد در تلاش هستند تا این افراد را جذب کنند. گفتنی است در این مسیر چندی از سازمانها و شرکتها، روشها و پیشنهادهای خلاقانهتری را برمیگزینند. آشکار است چنین مواردی در بسیاری از افراد ایجاد انگیزه خواهد کرد.
ولی میبایست به این نکته توجه داشت که افزایش پاداش یا ارائهی دیگر مزایای نامبرده تنها مؤلفههای کارساز برای افزایش میزان بهرهوری، انگیزش و مشارکت کارکنان نیستند. بلکه این موارد بخشی از یک فرایند انگیزشی بزرگ است. در این فرایند مؤلفههای دیگری مانند احساس نشاط، توجه به مسائل روانشناختی کارکنان، آموزش و رضایت شغلی نیز از جایگاه ویژهای برخوردارند. ازاینرو در راستای افزایش مشارکت کارکنان، بسیاری از مدیران ارشد سازمانها یا شرکتها با آگاهی از این موارد، جایگاه شغلی افراد را تغییر میدهند.
ولی این بدان معنا نیست که تمامی مدیران میدانند که چگونه میزان بهرهوری و مشارکت کارکنان خود را افزایش دهند؟ یکی از گزینههای مناسب در این راه، بهکارگیری مشاوران کارآزموده در زمینهی منابع انسانی است.
چه چیزی تعامل و انگیزه ی کارکنان را افزایش میدهد؟
در گام نخست، باید مؤلفههای کارساز بر تعامل و انگیزهی کارکنان بهدرستی شناسایی شوند. اختلاف میان یک فرد فعال با فردی غیرفعال همواره در بیاَنگیزگی نیست و نمیتوان بیاَنگیزگی را تنها دلیل بنیادین برای نبود تعامل قلمداد کرد. به بیان دیگر اختلاف میان این دو نفر در کیفیت یا چگونگی انگیزه آنها است. چنانچه مدیران در بازهی زمانی بلندمدت در راستای افزایش انگیزه گام بردارند؛ میتوانند میزان تعامل را در سازمان یا شرکت خود افزایش دهند. به بیان ساده، هنگامی که وظایف و امور کاری کارکنان در راستای یک هدف و ارزش برجسته، همسو، یکپارچه، باورپذیر و لذتبخش باشند؛ افزایش انگیزه را در آن سازمان یا شرکت مشاهده خواهیم کرد.
اگرچه در این میان تقویت روابط در محیط کار نباید نادیده گرفته شود؛ زیرا این مورد هم بهاندازهی مشارکت افراد در امور کاری مهم است. سرمایهگذاری یک رهبر بر تقویت روابط در محیط کار، نقشی بنیادین، بیهمتا و کارساز بر میزان مشارکت کارکنان خواهد داشت. آشکار است که یک رهبر در محل کار خود با همتایان، کارمندان، سهامداران و مشتریانش روابط بسیار و گوناگونی دارد. شایان ذکر است که این روابط نقش کلیدی در میزان انرژی، اشتیاق و تأثیرگذاری بر دیگران را ایفا میکنند.
همواره بررسیهای علمی نشاندهندهی آن است که میزان رضایت، مشارکت، انگیزه و نگهداشت کارکنان در سازمانها یا شرکتهایی که فرایند مدیریت استعداد را بهصورت پیاپی دنبال کردهاند؛ از دیگر سازمانها و شرکتها بیشتر است. به بیان ساده فرایندهای توسعهی استعداد، یکی از مؤلفههای بنیادین و متمایزکنندهی سازمانها یا شرکتهای پیشرو است.
تا به اینجا شاید این پرسش در ذهن شما هم نقش بسته باشد که چه مؤلفههای دیگری سبب افزایش انگیزه در کارکنان میشوند؟ و کارفرمایان در راستای افزایش انگیزه و مشارکت کارکنان خود چهکارهایی را میتوانند انجام دهند؟
رابطهی مستقیم انگیزههای درونی و برونی، بر میزان بهرهوری:
تیم پژوهشگران خبرهی ما باتکیهبر این تئوری بنیادین که افراد در محیط کاری خود دارای انگیزههای گوناگون هستند؛ انگیزهها و نگرشهای شغلی برآمده از آنها را در راستای بهبود بهرهوری افراد مورد بررسی قرار دارند. در بخشی از این پژوهش ۳۲۱ مدیر از سازمانهای گوناگون که در سطوح میانی و اجرایی مشغول به کار بودند؛ بهعنوانِ جامعهی آماری هدف در نظر گرفته شدند. سپس مبتنی بر ٦ نمایهی انگیزشی در زمینهی مدیریت، انگیزههای درونی و برونی یکایک مدیران مورد سنجش قرار گرفت. گفتنی است که این روند بهمنظور سنجش انگیزههای درونی و برونی کارکنان نیز تکرار گردید.
برآیندهای برآمده از این بررسیها نشاندهندهی آن است که مدیران و کارکنانی که فاقد انگیزهی درونی هستند؛ ممکن است بیش از دیگر افراد نگرشهای شغلی نامطلوب داشته باشند. ازاینرو احتمال خروج این افراد از سازمان در قیاس با دیگران نیز بیشتر است. در برابر مدیران و کارکنانی که از شغل خود بیشترین میزان رضایت را داشتند به همان نسبت به سازمان یا شرکت خود متعهد بودند.
افرادی که همواره در محیط کاری، ارزشها و اهدافشان را دنبال میکردند؛ انگیزه درونی کافی برای انجام امور کاری خود را داشتند؛ و همچنین این امور را لذتبخش و جالب قلمداد میکردند. به بیان ساده دنبال کردن این ارزشها و اهداف به ایشان انگیزه میداد. گفتنی است مدیران و کارکنانی که دارای انگیزهی درونی هستند، کارهایی را انجام میدهند که برایشان مهم و لذتبخش باشد. از سوی دیگر این افراد نگرانیهای کمتری همچون خودانگاره، دریافت پاداش و دیگر موارد به نسبت دیگران دارند. ازاینرو چنین افرادی نیز بهرهوری بیشتری خواهند داشت.
از سوی دیگر پژوهشگران خبرهی ما دریافتند که اگر انگیزههای بیرونی همانند پاداشهای مالی و غیرمالی گوناگون، در راستای برآورده کردن انگیزههای درونی افراد قرار گیرد، میزان موفقیت مدیران ارشد سازمانها یا شرکتها در ایجاد انگیزه و افزایش تعامل، بیشتر خواهد شد. ولی میبایست به این نکته توجه داشت که برآیندهای برآمده از انگیزههای درونی به نسبت انگیزههای برونی بیشتر است. ازاینرو است که در بازار رقابتی امروز دیگر سازمانها و شرکتها نمیتوانند در ایجاد انگیزههای درونی و برونی، عملکردی خنثی داشته باشند.
چگونه تعامل و انگیزهی کارکنان خود را افزایش دهیم؟
اگر میخواهید میزان تعهد را افزایش دهید؛ و همچنین نبود مشارکت را در سازمان یا شرکت خود از بین ببرید؛ با ما همراه شوید. در ادامه نکاتی را در زمینهی چگونگی بهبود مشارکت کارکنان بیان خواهیم کرد.
در گام نخست به کارکنان خود کمک کنید تا به شناخت درستی از انگیزههایشان دست یابند. افرادی که میان امور کاری ایشان و انگیزههایشان هماهنگی وجود دارد؛ به نسبت دیگران پرانرژیتر و شادتر هستند؛ و همچنین میزان تعامل آنها در کارها بیشتر است. اگر مدیران با همکاری کارکنان خود نقشها و وظایف را مبتنی بر انگیزهها و علایق هر فرد تعیین کنند؛ میتوانند میزان تعامل افراد را افزایش دهند.
از سوی دیگر بررسیهای علمی نشان میدهد که ارتباطی دوسویه میان میزان توجه به رفاه کارکنان، میزان مشارکت و نرخ خروج افراد از سازمان یا شرکت وجود دارد. به بیان ساده هرچه مدیران به رفاه کارکنان خود اهمیت دهند میتوانند میزان مشارکت در امور کاری و انگیزهی ایشان برای ادامهی همکاری را بهصورت چشمگیری افزایش دهند. در مقابل نبود توجه به این موضوع میتواند سبب ایجاد سردرگمی در کارکنان شود.
همچنین این بررسیهای علمی نشاندهندهی آن است که میزان پایبندی و تعامل کارکنانی با توانایی بالا زمانی بیشتر خواهد شد که افزون بر واگذاری مسئولیتها، امکان تصمیمگیری آزادانه در مسیر پیشرفت نیز به ایشان سپرده شود.
مدیران یک سازمان یا شرکت همواره میتوانند بر میزان انگیزهی کارکنان تأثیرگذار باشند. ازاینرو وجود مدیرانی که به پیشرفت کارکنان کمک میکنند؛ و مشوق آنها در این مسیر هستند؛ سبب افزایش انگیزه در سازمان یا شرکت میشوند. فارق از برنامههای واحد منابع انسانی، تلاش کنید در مقام یک مدیر و حامی، زمانی را برای راهنمایی کارکنان خود در زمینهی بهبود عملکرد و گزینش مسیر پیشرفت ایشان در نظر بگیرید.
اعتماد مؤلفهی دیگری است که بر میزان تعامل و انگیزهی کارکنان کارساز است. ایجاد روابط پایدار زمانی شدنی است که در این میان ایفای نقشی واهی یا موارد مخرب دیگر همانند آن وجود نداشته باشد. تقویت صداقت، شفافیت و رفتار اصیل در سازمانها یا شرکتها سبب افزایش میزان تعهد و مشارکت در میان مدیران و کارکنان خواهد شد. ازاینرو سفارش میشود در کار خود صادق باشید و به یک کارمند یا مدیری قابلِاعتماد مبدل شوید.
۳ راهکار برای افزایش انگیزه ی کارکنان:
اگر دارندگان و مدیران ارشد سازمانها یا شرکتها بخواهند در مسیر بهبود تواناییها و پیشرفت کارکنان خود گام بردارند؛ میبایست تفاوتهای فردی و انگیزشی یکایک افراد را بهدرستی شناسایی کنند. شایانذِکر است؛ افزایش انگیزه در کارکنان و بهبود این فرایند بهسادگی پیادهسازی یک سیستم تشویقی در سازمان یا شرکت نیست. بهمنظورِ بهینهسازی فرایند افزایش انگیزه در کارکنان، افراد کارآزموده میبایست دامنهی گستردهای از انگیزههای مدیران و کارکنان در رویارویی با کارها را شناسایی و بررسی نمایند. برآیند برآمده از بررسیهای علمی ما نشان میدهد که ۳ مؤلفهی نقش و عملکرد مدیران، سیستم پاداش و سیاستهای سازمانی بر تقویت انگیزهی درونی افراد تأثیرگذار هستند.
مدیران حامی و انگیزه دهنده:
مدیران ارشد یک سازمان یا شرکت نقشِ برجستهای را در ایجاد انگیزه میان افراد زیرمجموعهی خود ایفا میکنند. دیگر مدیران و کارکنان میبایست باور داشته باشند که مشارکتشان برای مدیران ارشد آنها ارزشمند است. به بیان ساده احساس امنیت، ارزشمندی و انگیزههای درونی افراد با حمایت مدیران افزایش مییابد. هرچه از میزان این حمایت یا پشتیبانی کاسته شود؛ به همان میزان احساس خطر و نااَمنی در مدیران و کارکنان افزایش مییابد و به دنبال آن انگیزههای درونی آنها کم خواهد شد. بنابراین در مقام مدیر ارشد مطمئن شوید که مدیران زیرمجموعهی شما به ایجاد یک فرهنگ کاری اصیل و همچنین ایجاد حس امنیت در محیط کاری کمک میکنند.
مدیران ارشد میبایست به مدیران زیرمجموعهی خود اجازه دهند تا از منابع در اختیارشان برای برگزاری نشستهای گفتگو محور بهمنظورِ حل مشکلات استفاده نمایند. گفتنی است؛ در این نشستها، مدیران از تحمیل کردن راهکارهای خود پرهیز میکنند و به کارکنان اجازه میدهند تا ایدهها، علایق و ترجیحات خود را در میان بگذارند. سپس مدیران با آگاهی از موارد بیان شده در راستای همسو کردن فرصتها، پروژهها و امور کاری گام بَر میدارند.
ایجاد سیستم پاداش:
پاداش بهعنوان یک مؤلفهی کارساز بر انگیزه، همواره بخشی از چرخهی حیات سازمان یا شرکت است؛ و میزان اثرگذاری آن به شیوهی طراحی سیستم پاداش و روش اجرایی آن بستگی دارد. ارائهی دادگرانه پاداشهایی همچون افزایش دستمزد، واگذاری بخش اندکی از سهام، ارتقاء مقام و دیگر موارد به کارکنانی که در راستای تحقق اهداف برجسته و چالشانگیز گام بَرداشتند؛ میتواند میزان انگیزه در ایشان و دیگر کارکنان را افزایش دهد.
اگرچه در این میان از ارائهی پاداش در قبال دستیابی به برآیندهای ویژه که فشار بسیاری را به مدیران یا کارکنان وارد میآورد میبایست خودداری کرد. زیرا این فشار بر افکار، عملکرد و احساسات آنها اثر سوء میگذارد. برای نمونه ارائهی پاداشی که سبب میشود افراد در برابر یکدیگر قرار گیرند؛ یا رقابتی شدید و واهی میان اعضاء یک تیم شکل گیرد؛ سبب ایجاد بینظمی و القا احساس بیدادگری خواهد شد. در مقابل، ارائهی پاداش به دلیل دستیابی به اهداف سازمانی، سبب افزایش احساس شایستگی و تسلط بر امور کاری میشود. به بیان ساده هرچه احساس اطمینان مدیران و کارکنان نسبت به تواناییهایشان افزایش یابد؛ انگیزههای درونی آنها نیز افزایش خواهد یافت.
در پایان سفارش میشود بهمنظورِ شناخت نقاط قوت و ضعف و همچنین ایجاد خودآگاهی در مدیران و کارکنان خود، امکان بهرهمندی از برنامههایی همچون توسعهی فردی، بهبود رهبری، مربیگری و دیگر موارد را فراهم کنید.
از سلطه و سیاستگذاریهای بیش از اندازه پرهیز کنید:
امروزه فضای چندی از سازمانها و شرکتها بسیار بسته و سیاسی شده است. شماری از رهبران و مدیران ارشد احساس میکنند برای پیشبرد برنامههای دلخواه خود باید رفتارهای سیاسی همچون تقویت ارتباط با افراد بانفوذ، مخدوش کردن ارتباط افراد، در نطفه خفه کردن انتقادهای صادقانه، همراهی با چندی از افراد ایدهپرداز و همانند آنها داشته باشند. اگرچه داشتن مهارتهای سیاسی برای افراد مهم است؛ ولی محیطی بهشدت سیاسی سبب کاهش و سرکوب انگیزههای درونی افراد میشود. زیرا مدیران و کارکنان بهجای پیگیری امور کاری مبتنی بر انگیزههای درونی به دنبال دریافت تأیید از سوی مدیران ارشد بهمنظورِ حفظ وجههی خود هستند. ازاینرو رهبران یک سازمان یا شرکت میبایست مطمئن شوند که پاداشها و ترفیعها مبتنی بر سنجههای ارزشمند، شایستگی و کارکرد افراد ارائه شود؛ نه مبتنی بر ارتباط با افراد بانفوذ.
بنابراین پیشنهاد میشود، در راستای تقویت انگیزههای درونی و برونی کارکنان از راههای گوناگون همانند ارائهی پاداش و مزایا مبتنی بر مواردی که پیشتر به آن اشاره شد گام بردارید. از رفتارهای سیاسی دوری کنید؛ و برای مدیران و کارکنان زیرمجموعهی خود محیطی آزاد و باز را ایجاد نمایید. همچنین تلاش کنید تا میان سیاستهای سازمانی و سیستم پاداش هماهنگی لازم برقرار شود.
گفتنی است؛ انجام این امور کاری نیاز سازمان یا شرکت به نظام جبران خدمات را از بین نمیبرد. زیرا وجود یک نظام جبران خدمات پایدار در برقراری عدالت درونی و برونی، افزایش مشارکت و انگیزه کارکنان، نگهداری استعدادهای سازمانی و بسیاری موارد دیگر تأثیرگذار است. ولی رهبران و مدیران ارشد یک سازمان یا شرکت با تمرکز بر این ٣ راهکار میتوانند بهصورت چشمگیری میزان تعهد یا پایبندی مدیران و کارکنان خود را افزایش دهند.
برای برداشتن گام بعدی آمادهاید؟
شما میتوانید با بهکارگیری توان مشاوران خبرهی اک تک در زمینهی منابع انسانی، فضای پیشرفت را برای استعدادهای برتر خود فراهم کنید. مهارتهای بنیادین کارکنان خود را افزایش دهید. همچنین میزان انگیزه و مشارکت مدیران و کارکنان خود را به حداکثر رَسانید.
داشبورد مدیریتی چیست؟ داشبورد مدیریتی یا داشبورد استراتژیک، وظیفهی ارائهی اطلاعات ضروری گرافیکی را به مدیران اجرایی برعهده دارد که با مشکل محدودیت زمانی مواجه